قزوین چندین بار در جنگ با خوارزمشاهان دست به دست شد و در سال (617 هجری قمری) مغولان ساکنان شهر را قتل عام کردند.
در زمان مغولان بود که مهاجرت گسترده ترکان به منطقه قزوین صورت گرفت. اگرچه حداقل برخی باید در زمان سلجوقیان در آنجا ساکن شده باشند، اما در زمان مغولان بود که تعداد بیشتری از آنها شروع شد. چند خانواده سرشناس ترک در قزوین مستقر شدند. یکی از آنها بولاتموریان بودند که اولین بار در زمان حکومت اوگدی، زمانی که عضوشان امیر تکاش به عنوان شیحنا یا فرماندار نظامی قزوین منصوب شد، آمدند. یکی دیگر از قراولان بود که زمین های بزرگی به دست آوردند اما در زمان حمدالله مستوفی شهرت خود را از دست داده بودند. با این حال، بیشتر خانوادههای اصلی در زمان او هنوز ریشههای خود را به یک بنیانگذار عرب میدانستند. مذهب اکثراً سنی مذهب شافعی بود، اگرچه اقلیتهای شیعه و سنی حنفی نیز وجود داشتند.
حکومت صفویه
دولت صفوی از آغاز تحت حکومت اسماعیل اول، مرزهای کلیدی در آذربایجان، با امپراتوری عثمانی، و در خراسان با قبایل ازبک به رهبری شیبانیان داشت. به دلیل موقعیت مرکزی قزوین در مسیر جاده بین این دو منطقه، اهمیت استراتژیک آن در زمان صفویان افزایش یافت. در سال 934، پس از از دست دادن موقت پایتخت اصلی خود تبریز به عثمانی، طهماسب اول پایتخت خود را به محل امن تر قزوین منتقل کرد. قزوین پایتخت بود تا اینکه حدود نیم قرن بعد عباس اول پایتخت را به اصفهان منتقل کرد. قزوین در زمانی که پایتخت بود، لقب دارالسلطنه را داشت.
قزوین نیز مانند بسیاری از شهرهای ایران در دوره صفویه به دو دسته حیدری و نعمتی تقسیم شد. سیاح ایتالیایی ویچنتو دالساندری در زمان سلطنت طهماسب اول از قزوین دیدن کرد و گزارش داد که 4 ناحیه قزوین متعلق به یک گروه و 5 ناحیه متعلق به گروه دیگر است و این دو تا آن زمان حداقل 30 سال با یکدیگر دشمنی داشته اند. با درگیری های مکرر بین این دو.
گرایش عمومی گسترده به شیعه دوازده امامی احتمالاً در اوایل دوره صفویه رخ داده است، اما احتمالاً بسیاری از مردم پنهانی مدتی سنی باقی مانده اند. بدعت نقاوی در زمان طهماسب اول به قزوین سرایت کرد. رهبر محلی درویش خسرو بود که از خانواده ای مقنی (قنات سازان) بود و قبل از بازگشت به قزوین مدتی با نقاویان ارتباط داشت. علما که نگران محبوبیت روزافزون او بودند، او را به بدعت متهم کردند و او را از مسجدی که در آن زندگی می کرد ممنوع کردند. پس از مرگ طهماسب به وعظ بازگشت، اما سرانجام بار دیگر به بدعت متهم شد و در سال1002 هجری اعدام شد.
قزوین نیز در این دوره مرکز بازرگانی بود. افزایش بازرگانان اروپایی از طریق جنوب روسیه وجود داشت، و در سال 940 آنتونی جنکینسون به حضور بازرگانان از هند نیز اشاره کرد. تاجر انگلیسی آرتور ادواردز برای شرکت مسکووی چندین سفر به قزوین داشت. او در سال 946 نوشت که تولید کننده مخمل و کالاهای دیگر است اما کیفیت آن به اندازه جاهای دیگر نیست و در سال 948 نوشت که ادویه جات زیادی در بازارهای آن فروخته می شود اما دوباره به خوبی جاهای دیگر نیستند و رفتند. به قیمت آنقدر بالا که خرید آنها در اینجا بی سود خواهد بود.
پس از مرگ طهماسب، شورشیان ترکمان قزوین را تصرف کردند و پسرش طهماسب میرزا را برای مدتی به عنوان حاکم دست نشانده در شهر منصوب کردند. در بهار 975 حمزه میرزا به قزوین لشکر کشید و ترکمانان را سرنگون کرد. به نظر می رسد که قزوین از این نمایشنامه نسبتاً سالم بیرون آمده است - دون خوان ایرانی که به زودی از شهر دیدن کرد، آن را بزرگ و آباد توصیف کرد. او نوشت که بیش از 100000 سرپرست خانوار یا در مجموع بیش از 450000 نفر، با بیش از 500 مسجد و یک محله کاخ "مجمل" دارد. یکی از اعضای همراهان آنتونی شرلی که در پاییز 979 وارد قزوین شد، کمتر مشتاق بود و نوشت که این شهر به جز چند مسجد و دروازه کاخ، شهری غیرقابل توجه است. او جمعیت آن را تا حدودی کمتر از لندن تخمین زد.
با رزرو هتل در رشت و اقامت در هتل صبوری رشت سفری به یادماندنی و دلچسب را در البوم خاطراتتان ثبت کنید.