باغهای زیادی داشت، بدون دیوارها و پرچینهای خار و مانعی برای جلوگیری از ورود به آنها. دیدم شهر خوبیه دارای دیوار محکم و سنگرها بود. بازارهای خوبی داشت با این تفاوت که فقط از یک کاریز آب کمی داشت... رئیس شهرک علید بود. از میان صنایع دستی این شهر، کفشسازان (کفشگر) از همه بیشتر بودند.
در زمان سلجوقیان، به نظر میرسد که قزوین بخشی از قلمرو مرکزی اطراف پایتخت در اصفهان را تشکیل میداد که کم و بیش مستقیماً توسط سلاطین اداره میشد که میتوانستند مالیات بگیرند و فرماندارانی را در اینجا تعیین کنند. با این حال، علیرغم موقعیت نزدیک قزوین به دژهای اسماعیلیان مانند الموت، به نظر نمی رسد که سلجوقیان آن را یک ولایت مهم برای اعطای یک امیر مهم نمی دانستند. ملکشاه پس از مرگ آخرین فرمانروای جعفری قزوین، عمادالدوله توران بن الفقاش را به فرمانداری قزوین منصوب کرد و به او دستور داد که خانوار و دارایی خود را به آنجا منتقل کند تا در اداره آن بیشتر سرمایه گذاری شود. سنجر بعدها در سال 512 هجری قمری قزوین را به همراه سایر مناطق به طغرل دوم آینده اختصاص داد. از نظر مذهب، قزوین عصر سلجوقی بیشتر سنی مذهب بود، اگرچه محله ای شیعه داشت.
قدیمی ترین بنای شناخته شده قزوین که هنوز وجود دارد، حجره گنبدی مسجد جامع شهر است که بر اساس کتیبه آن از سال 500-508 هجری قمری ساخته شده است. حامی آن امیر ابومنصور خمرتش بن عبدالله العمادی بود. این مدرسه در مجاورت مدرسهای قدیمی ساخته شد که خود در قرن دهم توسط صاحب اسماعیل بن عباد ساخته شد. زکریای قزوینی نویسنده قرن سیزدهم می نویسد که اندازه گنبد «هیچ جا بی مانند» است. او می نویسد که "ماسون ها از طاق زنی چنین فضای بزرگی ناامید شدند تا اینکه پسری در حال عبور پیشنهاد کرد که داخل آن را با کاه پر کنند". به گفته حمدالله مستوفی در سال 548 هجری دو ایوان به مسجد اضافه شد. ایوان شمالی امروزی به سبک سلجوقی است و ممکن است یکی از آنها باشد. مسجد امروزی بیشتر مربوط به دوره صفویه و قاجاریه است. یکی از بزرگترین مساجد ایران است.
یکی دیگر از آثار اولیه، مسجد حیدریه است که احتمالاً چند سال پس از مسجد جامع ساخته شده است. عملکرد اصلی آن نامشخص است. می توانست مسجد یا مدرسه باشد. این ویژگی استفاده بسیار اولیه از تزئینات لعابدار است. سبک معماری منحصر به فردی در قزوین عصر سلجوقی پدیدار شد که بر معماری مناطق اطراف، مانند مساجد سجاس و قروه تأثیر گذاشت.
اندکی پس از استقرار اسماعیلیان در الموت، ابوالمحاسن رویانی، قزوینی ها را متقاعد کرد که هرکسی از سمت الموت می آید را به سمت مرگ برسانند تا مردم پس از گذراندن وقت با آنها از همدردی با دشمن جلوگیری کنند. در سال 423 هجری اسماعیلیان به انتقام کشته شدن فرستاده خود در اصفهان، حدود 400 نفر را در قزوین کشتند. در زمان استاد اعظم محمد بن بزرگ امید ,اسماعیلیان به قزوین حمله کردند. در سال 560 هجری اسماعیلیان رودبار قلعه ای بسیار نزدیک به قزوین ساختند که شهر را تهدید می کرد. در سال 572 هجری قمری دیوارهای شهر توسط وزیر سلجوقی صدرالدین مراغی بازسازی شد.
قزوین بعدها تحت سلطه خوارزمشاهان قرار گرفت. حملات اسماعیلیان در این دوره ادامه یافت. هنگامی که جلال الدین حسن سوم در سال 607 هجری قمری به امامت اسماعیلی رسید، ادعا کرد که به اسلام سنی گرویده است و نام «نو-مسلمان» به معنای «تازه مسلمان» را بر خود گرفت. مردم قزوین بدبین بودند و دلیل خواستند و او با دعوت از چند تن از سران قزوین به قلعه الموت، متون اسماعیلی را علناً سوزاند تا آنها را ببینند. همچنین در سال 589، شهر توسط نیروهای پادشاهی گرجستان که توسط تامار کبیر فرستاده شده بود، به عنوان تلافی برای نابودی آنی تحت کنترل گرجستان توسط نیروهای مسلمان که 12000 مسیحی کشته شدند، آسیب دید.
با رزرو هتل در رشت و اقامت در هتل صبوری رشت, سفری به یاماندنی و آرام را تجربه کنید.